Template By: LoxBlog.Com
پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی
نماز مائده ی آسمانی
صهیون ستیزی
خبرگزاری رئال مادرید
خیمه
طلوع ستاره
ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
ساقی عطشان
و آدرس
saghiatshan.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
پيشگفتار
سال 2007 خبر عجيبي روي تلکسهاي خبري قرار گرفت: «مجموعه پيشگوييهاي «نوستر آداموس[1]» در کتابخانة «رم» کشف شده است. طي پانصد سال گذشته، اين کتاب در کتابخانة رم وجود داشته و مسئولان کتابخانه از وجود آن بيخبر بودهاند و در آن سال به طور اتّفاقي اين نسخة منحصر به فرد کشف شده است.»[2]
اين خبرسازي و هياهوي رسانهاي، مقدمهاي شد براي تشکيل پروندة پروژة آخرالزمانسازي و ساخت فيلمها و مستندهاي فراواني که در آنها به نزديک شدن پايان عمر دنيا، تصريح ميشد. تمام محصولات اين پروژه، بدون اينکه از نحوة وقوع پايان عمر دنيا به صورت شفاف سخن بگويند، فقط از وقوع آن خبر ميدادند. (البته پيش از اين در سال 1981 ميلادي و قبل از آن نيز چندين بار از پيشگوييهاي نوسترآداموس به شکلهاي مختلف(فيلم و...) بهرههاي فراوان برده بودند.)
تنها ساخت سه حلقه فيلم با نام 2012 در سالهاي 2007 تا 2009 حاصل اين غوغاسالاري رسانهاي نبود. فيلمهاي «2012 نوستر آداموس»، «2012 رستاخيز» و «2012» تنها بخشي از هجمة رسانهاي بودند که چون با نام سال پايان ادعايي دنيا به نمايش درآمدند از سوي مردم اقبال بيشتري به آنها شد و توانستند گوي سبقت را از رقباي ديگرشان چه در حوزة مستند و چه در حوزه فيلم سينمايي بربايند. البته اين، نه آغاز داستان «پايان دورانسازي» بود و نه پايان آن. در سه دهة اخير شاهد ساخت فيلمهاي بسياري با موضوع آخرالزمان و پايان عمر دنيا بوديم. روند ساخت اين فيلمها که به فيلمهاي آخرالزماني معروفند به جرياني عادي و ثابت در هاليوود تبديل شده و هر ساله تعداد قابل توجهي فيلم با اين موضوع، روانة بازارِ اکران ميشود.
هدف و ريشة نظرية پايان دنيا
غربيها با هدف معرفي خود به عنوان «منجي دنيا»، نظرية پايان دوران و فرارسيدن آخرالزمان را مطرح ميكنند. آنها در توليدات سمعي و بصري خود، تمام فضاي حاكم بر برنامه را فضاي آخرالزماني ترسيم ميکنند. در اين فضاي مهيب و خطرناك، تنها دولت ايالات متحده، منجي بشريت معرفي ميشود.
پايه و اساس پايان دوران بودنِ «2012» بر مبناي باورهاي قوم «مايا»[3] است. اينگونه القا ميکنند که ماياها سال 2012 را سال پاياني جهان ميدانند. در فيلمهايي هم كه غرب در اين زمينه توليد كرده است شاهد صحنههايي هستيم که مکانها و گروههاي مذهبي پشت سر هم نمايش داده ميشوند و گزارشگرِ به اصطلاح اخبارِ مستند، اينگونه عرضه ميدارد که طبق باور همة پيروان اديان، اين همان نقطه پايانيِ موعود در اديان است؛ و سپس همة دنيا، پيروان اديان و نمادهايي از اماکن مذهبي جهان تخريب ميشود و بشر سکولار[4] حرف خداباوران را دروغ ميانگارد و مرگ خدا و اديان آسماني را اعلام ميکند.
دروغهاي پي در پي
اين نخستين بار نيست که براي پايان دنيا، تاريخ تعيين ميکنند. قبلاً هم در اين زمينه، ادعاهايي داشتهاند؛ به عنوان نمونه هارولد کمپينگ، کشيش معروف امريکايي، سال 1994 را پايان دنيا اعلام کرد ولي چنين اتفاقي نيفتاد. 18 سال بعد اعلام کرد که در 21 مي سال 2011 دنيا تمام ميشود و مسيح ظهور ميکند و مسيحيان نجات مييابند، ولي باز هم چنين اتفاقي نيفتاد...
پرسشي که در ذهن هر فرد آزاد انديش ايجاد ميشود اين است که اگر غربيها سال 2012 را سال پاياني عمر دنيا ميدانند چرا براي بازيهاي مهم و مسابقات جهاني تا سال 2024، هم کشور ميزبان و هم حاميان مالي مشخص شدهاند. چرا قراردادهاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و... تا سالهاي دور و دراز، حتي بعد از 2100، را در دستور کار خويش دارند. از آن سو در سال 2009 که فيلم 2012 ساخته شد، فيلمهايي مانند 2022 نيز ساخته شدند که نشان ميدهد مفاهيمي که در اين فيلم آموزش و القا ميشود دروغي بيش نيست و براي فريب افکار عمومي و انحراف آن از بحران اقتصادي به سوي مسائل جنبي بوده است. براي افراد اهل فکر و انديشه، فايدة اصلي اين فيلمها اين است که باور کنند غرب آرايش آخرالزماني گرفته و براي به ظهور رساندن منجي و مسيحاي خيالي خويش از هيچ راهي فروگزار نيست. اين جريان، وظيفة ما را براي انتظار موعود و مصلح دينمان سنگينتر ميکند. وقتي همة دنيا، آمادة آمدن آن مصلح نهايي هستند؛ چرا ما که منتظران حقيقي و ياران و شيعيان او هستيم اين قدر بيتفاوت باشيم تا از قافلة ظهور جا بمانيم؟! سال 2012 نيز رو به پايان است ولي خبري از اتمام دنيا نشد و همچنان حركت جاري دنيا باقي است. حوادث مهيب و عجيب و غريبي كه به نمايش در آوردند دروغ آنان را آشکارتر کرد. آن همه غوغاسالاريِ غربي، بار ديگر پوچ در آمد.
وقتي همة دنيا آمادة آمدن آن مصلح نهايي هستند چرا ما که منتظران حقيقي و ياران و شيعيان او هستيم اين قدر بيتفاوت باشيم که از قافلة ظهور جا بمانيم؟!
علي قهرماني
برگرفته از مجله امان شماره 39
[1]. نوستر آداموس با نام واقعي ميشل دي نستردام، متولد 14 يا 21 دسامبر سال 1503 ميلادي؛ فوت: 2 ژانويه 1566؛ محل تولد: سينت رمي فرانسه. او پس از آشنايي با نويسندهٔ نامدار فرانسوي «فرانسوا رابله» آغاز به نوشتن تکههاي ادبي کرد و از سال 1554 اشعار رمزآلود خود را به صورت رباعي (دوبيتي) سراييد. وي بر اين نکته پا ميفشارد که سرنوشت بشر و آيند جهان را با دانش حرکت ستارگان ميتوان دريافت و هر رباعيِ او گوياي رخدادي است که در آينده دور يا نزديک روي خواهد داد. البته اشعار دو پهلو و رمزآلود وي را سياستمداران چندين بار به نفع جاهطلبي خويش، تطبيق نادرست کردهاند.
[2] . zamanzohur.blogfa.com.
[3] . «مايا» نام گروهي از اقوام سرخپوست در جنوب مكزيك و شمال آمريكاي مركزي و نام تمدني قديمي در همين منطقه است. البته سبك تفكر مذهبي ماياها كاملا از عقايد مذهبي جهان قديم متفاوت بود. بيشتر متون قديمي اين دين از ميان رفته و براي همين، شناخت ايدئولوژي ماياهاي قديم سخت و تا اندازهٔ زيادي مبتني بر حدس و گمان است. (دانشنامه آزاد ويكي پديا)
[4] . انسانگرايي سکولار يا اومانيسم سکولار، فلسفهاي است که بر پايهٔ خرد، اخلاقيات و دادگري است و به طور ويژه هرگونه پايهٔ فرا طبيعي و مذهبي براي اخلاقيات را رد ميکند و ميگويند اخلاقيات با دين ارتباط ندارد.
منبع : www.montazar.net
نظرات شما عزیزان: